wellcome to shahzadeh aliasghar web
به وبلاگ هیئت شاهزاده علی اصغر (ع) خوش آمدید
نظر بدهید
یاعلی اصغر(ع) مدد
wellcome to shahzadeh aliasghar web
به وبلاگ هیئت شاهزاده علی اصغر (ع) خوش آمدید
نظر بدهید
یاعلی اصغر(ع) مدد
نام من سرباز کوی عترت است ، دوره آموزشی ام هیئت است . پــادگــانم چــادری شــد وصــله دار ، سر درش عکس علی با ذوالفقار . ارتش حیــدر محــل خدمتم ، بهر جانبازی پی هر فرصتم . نقش سردوشی من یا فاطمه است ، قمقمه ام پر ز آب علقمه است . رنــگ پیراهــن نه رنــگ خاکــی است ، زینب آن را دوخته پس مشکی است . اسـم رمز حمله ام یاس علــی ، افسر مافوقم عباس علی (ع)
شب ميلاد دختر زهراست/ هر کجا بنگري شعف برپاست
خانه مصطفي شده گلشن/ ديده مرتضي شده روشن
مونس و يار مجتبي آمد/ حامي شاه کربلا آمد
...
*ميلاد نور مبارک*
آمد آن بانو که فخر هر زن است
هر دلى با ذکر نامش گلشن است
روح تاریک همه سر گشتگان
در شعاع نور عشقش روشن است
اى اهل عالم! در دیار شور و شادى
زد خیمه روز پنجم ماه جمادى
دیوان خلقت را خدا زیب و فرى داد
ساقى کوثر را ز کوثر کوثرى داد
نه تنها زينب از دين ياوري کرد
به همت کاروان را رهبري کرد
به دوران اسارت با يتيمان
نوازشها به مهر مادري کرد
*ميلاد الگوي پرستاران و روز پرستار، مبارک باد*
بلبل طبعم غزل خوان در ثناي زينب است
مرغ روحم پر زنان اندر هواي زينب است
ولادت حضرت زینب کبری و روز پرستار برشما مبارکباد
هیئت شاهزاده علی اصغر (ع)سلام بر من و اُمّ و اَب و برادر من
درود باد به ابنا و جدّ اطهر من
منم پیمبر خون خدای عزوجلّ
که وحی می دمد از نطق روح پرور من
مرا به تربیت حیدری کنار حسن
برای کرب و بلا پرورید مادر من
تنم سپر، سخنم ذوالفقار خشم علی
مصاف، بدر و احد، کوفه، شام، خیبر من
هماره بر گل روی عزیز زهرا بود
نگاه اول من تا نگاه آخر من
ز آفتاب قیامت اثر نمی ماند
اگر به حشر فتد سایه ای ز معجر من
منم پیمبر ثارالله و چهل معراج
به پیشباز بلا ثبت شد به دفتر من
کسی که بوسه به دستش زدی رسول خدا
نهاد بوسه به پیشانی منوّر من
نگاه نافذ بابا به صورتم میگفت
به حق که فاطمه ی دوم است دختر من
شب ولادتم آغوش خود گشود ز هم
به بر گرفت مرا همچو جان، برادر من
قسم به خون شهیدان، پیام خون خدا
رسد به گوش همه نسل ها ز حنجر من
حسین داشت بسی پاس احترام مرا
نمی نشست علمدار او به محضر من
جلال و عزت و عزم و ثبات و صبر و رضا
کنند خم سر تعظیم در برابر من
اگر چه حج من از مکه شد شروع ولی
سفر به کرب و بلا گشت حج برتر من
حسین کعبه شد و کربلا و کوفه و شام
شد این سفر عرفات و منا و مشعر من
ز دست رفتم و یکدم ز پای ننشستم
هماره محمل من گشته بود سنگر من
زمام ناقه من بود اگر به دست عدو
سر حسین، سر نیزه گشت رهبر من
سرم شکست ولی سرفراز برگشتم
اگرچه ریخت ز هر بام، سنگ بر سر من
خدا گواست ندیدم به غیر زیبایی
زهی عقیده و ایمان و عشق و باور من
می بهشت شد، از جام دیده ام جوشید
هر آنچه ریخت عدو خون دل به ساغر من
قدم قدم همه آب حیات جاری بود
به کام خشک شهیدان ز دیدة تر من
سخن ز فاطمه گوید به موج حادثه ها
نماز و چادر خاکی و ماه منظر من
چنان به خطبه گشودم زبان به بزم یزید
که لال شد ز سخن، دشمن ستمگر من
نمود کاخ ستم را خطابه ام ویران
اگر چه دامن ویرانه گشت بستر من
عجیب نیست اگر رأس یوسف زهرا
ز نوک نیزه بیاید چو روح در بر من
رواست مهر بسوزد ز آتش نفسم
که داغ ها همه در دل شدند آذر من
اگر چه آتش داغ حسین آبم کرد
به دادگاه قیامت خداست داور من
به جای چادر خاکی، ز طیّ ره گردید
غبار، مقنعة گیسوی معطر من
جمیل بود به حق خدا جمیل جمیل
بلا و داغ دل و غصّة مکرر من
نه شام و کوفه و کرب و بلا، قسم به خدا
زمانه تا گذرد عالم است محشر من
پس از شهادت عباس و اکبر و قاسم:
همین زنان اسیرند خیل لشکر من
به بیت بیت بلند قصیده ات "میثم"
بگیر حاجت خود را هماره از درِ من
حاج غلامرضا سازگار
زبانحال امیر المؤمنین(علیه السلام)
تا دست را به قبضه شمشیر می برم
عالم گواه می شود این را که حیدرم
فرمان حق رسیده علی جان! صبور باش
بانو! نمی شود که از این امر بگذرم
اینها که با طناب به دنبالم آمدند
از یاد برده اند که من مرد خیبرم
امرم به صبر کرده خدا،ورنه هیچ کس
قادر نبود تا که بیاید برابرم
دست خدا اگر که به روی دلم نبود
هرگز طناب خیره نمی شد به پیکرم
بانو بمان تو را به خدا پشت در نرو
هی آیه آیه زرد نشود فصل کوثرم
اصلا مهم نیست برایم تمام شهر
دشمن شوند،تا که تویی یار و یاورم
علی اصغر ذاکری
تویی که حرف دلم را نگفته می دانی
خدا نکرده، بدی کرده ام نمی مانی!؟
دلت می آید از امشب به بعد گریه کنم
همیشه دست بگیرم به روی پیشانی
کمی به جزر و مد جان من مدارا کن
سه ماه می گذرد پشت ابر پنهانی
برای دلخوشی من کمی ز جا بر خیز
چقدر نافله ات را نشسته می خوانی
عصای پیری تو شانه های زینب شد
تو هم به شانه کمی کم کن از پریشانی
تلاطمی که تو از درد می کنی یعنی
درون بستری اما هنوز طوفانی
از این محیط غم آزاد کن مرا قدری
بخند مژده بیاور برای زندانی
حسین رستمیاس ام اس(پیامک) فاطمیه
از فاطمه اكتفا به نامش نكنید
نشناخته توصیف مقامش نكنید
هر كس در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نكنید
***
سبد سبد بیارید گلهای نیلوفری رو
بیاید عزا بگیریم روزای بی مادری رو
بگید چاووش بخونه غم از دلا امون برده
بگید حجله بیارند آخه مادر جوون مرده
***
پیغمبری كه عمری غمخوار امتش بود
روی كبود زهرا (س) اجر نبوتش بود؟
***
فاطمیه قصه گوی رنجهاست فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست
فاطمیه شعر داغ لاله است قصه ی زهرای 18 ساله ست
فاطمیه شرح دیوار و در است دفتر در مقام سخت زینب پرور است
***
ما گوشه نشینان غم فاطمیه ایم
محتاج عطا و كرم فاطمیه ایم
عمری است كه از داغ غمش سوخته ایم
***
زهرا كه شهید گشت بی جرم و گناه
هست از غم او، سینه ی عالم پر آه
ناموس خدا كجا و سیلی خوردن
لا حول و لا قوه الا بالله
ای كاش فدك این همه اسرار نداشت
ای كاش مدینه در و دیوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا این بود
ای كاش در سوخته مسمار نداشت
كاش قلبم به قبرش راه داشت
كاش زهرا هم زیارتگاه داشت
***
دل از غم فاطمه توان دارد، نه
و ز تربتِ او كسی نشان دارد، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاری
جز مهدی صاحب الزمان دارد، نه
دکتر شریعتی:
خواستم بگویم، كه فاطمه دختر محمد است.
دیدم كه فاطمه نیست.
خواستم بگویم، كه فاطمه همسر علی است.
دیدم كه فاطمه نیست.
خواستم بگویم، كه فاطمه مادر حسین است.
دیدم كه فاطمه نیست.
خواستم بگویم، كه فاطمه مادر زینب است.
باز دیدم كه فاطمه نیست.
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
«فاطمه، فاطمه است»
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود ،
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود ،
ای كه ره بستی میان كوچه ها بر فاطمه ،
گردنت را می شكست آنجا اگر عباس بود .
شهادت حضرت زهرا (س) بر شما تسلیت باد
از فاطمه اكتفا به نامش نكنيد
نشناخته توصيف مقامش نكنيد
هر كس در او محبت زهرا نيست
علامه اگر هست سلامش نكنيد
در خانه آه دارد علي
عشق پهلو شکسته داردعلي
آن پسر جان داد فداي مادرش
حسن حسين داغ مادر دارند ياعلي
يا علي رفتم بقيع اما چه سود
هرچه گشتم فاطمه(س) آنجا نبود
يا علي قبر پرستويت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بويت کجاست؟
هرچه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بي فاطمه (س) بي حاصل است
فاطمه (س) حلال صدها مشکل است
سبد سبد بياريد گلهاي نيلوفري رو
بيايد عزا بگيريم روزاي بي مادري رو
بگيد چاووش بخونه غم از دلا امون برده
بگيد حجله بيارند آخه مادر جوون مرده
پيغمبري كه عمري غمخوار امتش بود
روي كبود زهرا (س) اجر نبوتش بود؟
فاطميه قصه گوي رنجهاست فاطميه تفسير سوز مرتضي ست
فاطميه شعر داغ لاله است قصه ي زهراي 18 ساله ست
فاطميه شرح ديوار و در است دفتر در مقام سخت زينب پرور است
ما گوشه نشينان غم فاطميه ايم
محتاج عطا و كرم فاطميه ايم
عمري است كه از داغ غمش سوخته ايم
ديدم که ازپس در پهلوي من شکسته است
فرياد من درآنجا علي علي علي بود
بر روي سينه من با ميخ در نوشتند
اين جرم گفتن علي علي علي بود
من هم زخون سينه بر روي در نوشتم
تنها گناه زهرا علي علي علي بود
زآن روزي که سيلي خورد زهرا
سيه شد روزگار اهل معنا
شنيدم زعارفي که مي فرمود
حکم فرج را کند زهراي سيلي خورده امضا
زهرا كه شهيد گشت بي جرم و گناه
هست از غم او، سينه ي عالم پر آه
ناموس خدا كجا و سيلي خوردن
لا حول و لا قوه الا بالله
کشته شد محسن آنان که تماشا کردنند
سند تير به اصغر زدن امضاء کردنند
اي كاش فدك اين همه اسرار نداشت
اي كاش مدينه در و ديوار نداشت
فرياد دل محسن زهرا اين بود
اي كاش در سوخته مسمار نداشت
كاش قلبم به قبرش راه داشت
كاش زهرا هم زيارتگاه داشت
دل از غم فاطمه توان دارد، نه
و ز تربتِ او كسي نشان دارد، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاري
جز مهدي صاحب الزمان دارد، نه
بعد از اين خورشيد مي ماند غريب ، مي تراود از لبش ام يجيب . . .
از مشرق قلبم رسيده فاطميه . رخت عزايم كو ، رسيده فاطميه . . .
شهادت حضرت زهرا ، شهادت حضرت فاطمه ، دهه فاطميه ، عزاداري ، سوگواري :
حضرت
محمد (ص) : فاطمه پاره تن من است . هر كه او را بيازارد ، مرا آزرده خاطر
كرده است و هر كه او را شاد كند ، مرا نيز خوشحال نموده است .
دکتر شريعتي:
خواستم بگويم، كه فاطمه دختر محمد است.
ديدم كه فاطمه نيست.
خواستم بگويم، كه فاطمه همسر علي است.
ديدم كه فاطمه نيست.
خواستم بگويم، كه فاطمه مادر حسين است.
ديدم كه فاطمه نيست.
خواستم بگويم، كه فاطمه مادر زينب است.
باز ديدم كه فاطمه نيست.
نه، اينها همه هست و اين همه فاطمه نيست.
«فاطمه، فاطمه است»
حضرت حيدر به نام فاطمه حساس بود ،
خلقت از روز ازل مديون عطر ياس بود ،
اي كه ره بستي ميان كوچه ها بر فاطمه ،
گردنت را مي شكست آنجا اگر عباس بود .
شهادت حضرت زهرا (س) بر شما تسليت باد
گر گدای درگه زهرا(س)مقام خویش را
بر سریر سلطنت بخشد عجب دیوانه است
خود شناس ای سائل از این آستان سر بر مدار
کاین گدائی در جهان خود منصب شاهانه دارد
ای شفابخش دل بیمارها
ای خجل از یاد تو مسمارها
مخزن اسرار حیدر سینه ات
روح پاکی ها دل آیینه ات
دشمن تو تا به حیدر (ع)چیره شد
آسمان هفت عالم تیره شد
جان خودت وقف ولایت کرده ای
با دفاع خود قیامت کرده ای
من فاطمه ام که پشت درافسردم
گل بودم و پیش باغبان افسردم
با ضرب لگد کتاب عمرم بستند
آنان که با میخ در مرا آزردند
بر باغ خزان گرفته ام سر نزنید
این خانه آتش گرفته را در نزنید
از ما گذشت مادر ی را دیگر
در خانه به پیش دختر نزنید
دگر پروانه بال وپر ندارد
نه بال و پر که خاکستر ندارد
مفسرها به خون دل نویسید
که قرآن علی(ع)کوثر ندارد
استاد حاج علی انسانی
یتیمان جز دو چشم تر ندارند
به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فقان کرد
که طفلان علی (ع)مادر ندارند
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم
عمریست رهین منت زهرائیم
مشهور شده به غزت زهرائیم
مردیم اگر به قبر ما بنویسید
ما پیر غلام حضرت زهرائیم
نگاه سرد مردم بود و آتش
صدا بین صدا گم بود و آتش
بجای تسلیت با دسته ی گل
هجوم قوم هیزم بود وآتش
گرفتی از مدینه گفتنت را
دریغ از من نمودی دیدنت را
ولی با من بگو ساعت به ساعت
چرا کردی عوض پیراهنت را
کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشک بر بدن ماند
کفن را در بغل گرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه (س)
جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه(س)
هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه(س)
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه(س)
محبوبه حق در دو جهان فاطمه(س)است
در قلب محب او کجا واهمه است؟
آندم که قدم نهد به سوی محشر
لطف و کرمش شامل حال همه است
سر فصل کتاب آفرینش زهراست
روح ادب و کمال و بینش زهراست
روزی که گشایند در باغ بهشت
مسئول گزینش و پذیرش زهراست
شیعه به عزای فاطمه (س)محزون است
یک دیده به اشک و دیده اندر خون است
لعنت به ابوبکر و عمر را هر روز
هر کس فراموش کند مغبون است
من گدای کوی زهرایم.گدای فاطمه(س)
شاعرم با شعر خود گویم ثنای فاطمه (س)
بر تنم هر گز نسازد آتش دوزخ اثر
روزگاری بودهام تحت نوای فاطمه(س)
عکسهای جلوی درب هیئت ایام فاطمیه
دگر پروانه بال وپر ندارد
نه بال و پر که خاکستر ندارد
مفسرها به خون دل نویسید
که قرآن علی(ع)کوثر ندارد
استاد حاج علی انسانی
السلام علیک یا فاطمه بنت الرسول الله
به مناسبت ایام سوگواری حضرت انسیه حورا حضرت زهرا(س) هیئت شاهزاده علی اصغر اقامه عزا مینماید
زمان:پنج شنبه 23 اردببهشت لغایت دوشنبه 27 اردیبهشت از ساعت 10
مکان:جوادیه بیست متری خیابان شهید طارمی پلاک 24
قرائت زیارت عاشورا توسط آقای رایدپور
مداحان:با حضور حاج حمید آزاد وکربلایی احسان حضرتی
اینجا مزار فاطمه ، ام البنین است
یا مادری غم دیده مدفون زمین است
اینجا نهاده سر به خاک غربت و غم
مظلومهای کز مرگ گلهایش غمین است
کسی که همسریِ با علی بُود فخرش
ولیک غم زده بر هستیاش زبانه، منم
کسی که سیده امالبنین بود نامش
ولیک مانده از این نام بینشانه منم
السلام ای مظهر صبر و وفا
السلام ای زوجه شیر خدا
خواندهای خود را کنیز فاطمه
دادهای درس محبت بر همه
در دامنش پرورده سرداری چو عباس
آری چنین زن، مادری شیرآفرین است
شد جان او آزرده از رنج زمانه
بر سینهاش چون لاله داغی آتشین است
شدم غریب پس از عون و جعفر و عباس
کسی که بار غریبی کشد به شانه منم
کسی که چار پسر بوده حاصل عمرش
که از شهادتشان خورده تازیانه منم
غریب دشتِ بلا را، دریغ مادر نیست
کسی که گریه بر او کرده مادرانه، منم
الا اى مادر باب الحوائج
تويى تاج سر باب الحوائج
تويى سرچشمه جود و سخاوت
كه هستى مصدر باب الحوائج
تو هستى ريشه اين نخل پر بار
بقاى كوثر باب الحوائج
بيا امشب كه چشمت گشتهروشن
ببر ما را بر باب الحوائج
بخوان ما را در اين ميلاد عباس
غلام و نوكر باب الحوائج
بگو از اين عزيز آل حيدر
بگو در مقدمش از حال حيدر
على بار دگر زيور گرفته
عطا از حضرت داور گرفته
به مقصودش رسيده شكر گويد
دو چشمش بويى از كوثر گرفته
ببوسد دستهاى نازنينش
چو اين نوزاد را در بر گرفته
اگرچه نيست زهرا هست زينب
برادر را بغل خواهر گرفته
حسين و مجتبى مدهوش اويند
كه دل از هر دل و دلبر گرفته
كريمى حسن دردستهايش
كه او را ذوالكرم كرده خدايش
كسى همپايه آن باوفا نيست
كسى مانند او اهل دعا نيست
به پيشانى نشان سجده دارد
دلى چون او گرفتار خدا نيست
به كامش ريخته علم لدنى
اگر چه اوج علمش بر ملا نيست
بدون نام او سوگند بر عشق
كه نامى از حسين و كربلا نيست
ز بس از خود نشان داده كرامت
دلم باور ندارد او خدا نيست
خدايى خدا در دست عباس
تمام ماسوى سرمست عباس
مقامش در سما بابالحسين است
براى انبياء باب الحسين است
تمام اختيار عشق با اوست
كه از سوى خدا بابالحسين است
اگر از حضرت زهرا بپرسى
بگويد پور ما بابالحسين است
براى هركه اشك ديده دارد
شه مشكل گشا بابالحسين است
ز خاك علقمه گرديده معلوم
كه او در كربلا بابالحسين است
چو سقّا بود اما تشنه آب
«بنفسى انت» بر او گفته ارباب
حماسه آفرين كربلا اوست
امير دومين لافتى اوست
نشد شمشير در دستش بگيرد
عيان سازد همان شير خدا اوست
حريم علقمه در ياد دارد
عزيز حضرت خيرالنساء اوست
بگويد مشك پاره پاره با ما
عطش گويد به عالم باوفا اوست
چه لبهايى به دست او نشسته
تقرب آفرين اوليا اوست
به وصفش اين كلام آخر بياناست
عموى حضرت صاحبزمان است
بهشت رسول خاتمی , زهرا
حقیقت اسم اعظمی , زهرا
قسم به مقام عصمتت , بانو
مادر تموم عالمی ,زهرا
شد جهان پرشور و غوغا
صفحه ی گیتی مصفا
بیت احمد طور سینا
پانهد زهرا-س به دنیا
زن هستی ساز و نظم ده و مهر گستر است ، سـرچشمه محبت و الطاف داور است
بهر صفا و لطف خدا عشق مظهر است ، بعد از خدا به سجده بود زآنکه مادر است . . .
سالروز میلاد خجسته فاطمه زهرا (س) سرور بانوان جهان، عطای خداوند سبحان، کوثر
قرآن، همتای امیر مومنان و الگوی بی بدیل تمام جهانیان بر همه زنان عالم مبارک باد . . .
السلام ای درخت نور بر تنت همیشه رخت نور
ای الهه ی وفا و عشق ای تو خوبی و صفا و عشق
پاکی از وجود پاک توست عشق قلب سینه چاک توست . . .
سرای احمد امشب رشک طور است / زمین و آسمان غرق سرور است
نهد پا در جهان دخت محمد-ص / به راهش از جهان گلریز حور است . . .
دوش از سرور غیبم / بر گوش دل ندا شد
گفتا زجای برخیز، / عالم پر از صفا شد
ظاهر فروغ زهرا-س / از بیت مصطفی شد . . .
عالم شده معطر از گلشن خدیجه / خندد گل محمد در دامن خدیجه
آنان که دیده بستند از خدمت خدیجه / کی می توان ببینند این عزت خدیجه . . .
زهرا که از فروغش عالم ضیا گرفته / دین نبی ز فیضش نشو و نما گرفته
مریم زمکتب او درس حیا گرفته / جشنی به عرش اعلی بهرش خدا گرفته . . .
آن شب زمين مكه بر خود ناز مى كرد
با ناز خود درهاى رحمت باز مى كرد
آن شب حرم سر تا قدم حق را هدف بود
گوياى تكبير بلال از هر طرف بود
آن شب شفق در باغ دلها لاله مى كاشت
آن را به عشق يار هجده ساله مى كاشت
آن شب سحر سجاده ى دل باز مى كرد
قامت به قد قامت، مودّت ساز مى كرد
آن شب فلق شعر گل مهتاب مى خواند
از بهر غم، شادى، حديث خواب مى خواند
آن شب سپيده جامه بر تن چاك مى كرد
گرد ملال از روى احمد پاك مى كرد
آن شب زمان چرخ و فلك را تاب مى كرد
كلك قضا لوح قدر را آب مى داد
آن شب زمين آبستن شور و شعف بود
غواص دل آماده ى صيد صدف بود
آن شب منا شعر مباركباد مى خواند
زيبا سرودی ، آن شب ميلاد مى خواند
آن شب خديجه بود و درد بار دارى
از باردارى بود كارش بيقرارى
آن شب ز تنهايى روانش رنج مى برد
رنج شكوفايى به پاى گنج مى برد
آن شب زنان مكه بر او پشت كردند
از او بريدند و نكوهش مشت كردند
آن شب درّ ناسفته اى، بحر كرم سفت
طفلى كه بودش در رحم با او سخن گفت
آن شب ميان آن دو اسرارى مگو بود
وقت شكوفايى نخل آرزو بود
آن شب به مادر از بهشت و حور مى گفت
از مرگ ظلمت در ديار نور مى گفت
آن شب سحر آهنگ شادى ساز مى كرد
در را براى صبح صادق باز مى كرد
آن شب خديجه بود و آه جانگدازش
لطف خداى مهربان و سوز و سازش
آن شب بهشتى بانوان امداد كردند
با يارى خود قلب او را شاد كردند
آن يك به دستش ساغرى آكنده از مُل
آن يك برايش سندس و استبرق و گل
آن يك به پايش با ترنم لاله مى ريخت
لبخند از لب در، ديار ناله مى ريخت
آن يك برايش باده در پيمانه مى كرد
آن يك پريشان گيسوانش شانه مى كرد
مريم به گوشش آيه انجيل مى خواند
آسيه بهرش داستان نيل مى خواند
سارا برايش عود و عنبر دود مى كرد
او را مهيا بهر يك مولود مى كرد
ناگه خدا از راز هستى پرده برداشت
آهنگ فتح نور در شهر سحر داشت
تا مصطفى را ابتران ابتر نخوانند
شعر هجا در وصف پيغمبر نخوانند
ام القرا آيينه دار نور گرديد
چشم كج انديشان عالم كور گرديد
كون و مكان را ذات حق زيب و فرى داد
بر خاتم پيغمبرانش دخترى داد
آن هم چه دختر نازنين و ناز پرور
دختر نه بلكه بر يتيم مكه، مادر
بالاتر از او بين زنها دخترى نيست
در امتحان همسرى شد نمره اش بيست
هر تار مويش آيه حبل المتين است
بر حلقه ى انگشتر خاتم، نگين است
آمد به دنيا عصمت كبراى سر مد
ام الائمه فاطمه ام محمد
آمد به دنيا شاهكار كلك خلقت
گنجينه شرم و حيا و كان عصمت
آمد به دنيا آنكه نورش منجلى بود
معراج احمد بود و منهاج على بود
آمد به دنيا آنكه هستى هست مستش
از مستى هستى بشر شد پاى بستش
گر او نبودى هستى عالم نبودى
مشهودى از آب و گل و آدم نبودى
گر او نبودى زندگى بى محتوا بود
در پرده ابهام آيات خدا بود
او رحمتى بر رحمةللعالمين است
او زينت آيات قرآن مبين است
بر جسم ختم الانبيا روح است زهرا
بر كشتى عدل على نوح است زهرا
آئينه دار نهضت پيغمبر است او
بهر پدر دلسوزتر از مادر است او
مظهر خدا هست و خدا را اوست مظهر
ساقى على هست و على را اوست كوثر
شرمنده از نور جمالش آفتاب است
درس نخستين بر زنان حفظ حجاب است
لبهاى ختم الانبيا بوسيد دستش
پيمانه صبر على گرديد مستش
از بس كه داده ذات حق قدر و مقامش
قد قامت احمد بود از احترامش
بى فاطمه نام نبى معنا ندارد
فرقى على با حضرت زهرا ندارد
***********
ای در گران حضرت عشق
ای شیره جان حضرت عشق
ای کوکب آستان حیدر
ای ذکر دل و زبان حیدر
تو راحت روح مرتضایی
تندیس نبی گل خدایی
از عطر تو نه فلک معطر
مستانه بوی توست حیدر
تو باغ گل بنفشه زاری
بر دامن خود حسین داری
بر سید عشق نور عینی
تو مادر خوب زینبینی
ای کوثر نور، نور کوثر
ای آینه جمال داور
از همت تو به پا رسالت
از دامن تو بود امامت
هستی شده خلق از برایت
کعبه شده محرم سرایت
وقتی که کند بهانه تو
آید به طواف خانه تو
سر می نهد از وفا به خاکت
یعنی شده است سینه چاکت
هستی به فدای دیدگانت
در می چکد از لب و دهانت
چون پای نهی سحر به محراب
آهنگ تو دل برد ز مهتاب
تا نام حق از لبت ببارد
نور تو به عرش پا گذارد
روشن شود عرش حق ز نورت
آیند ملائکه به طورت
از نور تو جمله خیره گردند
آیند و به گرد تو بگردند
آنجاست که خالق سماوات
مدح تو بگوید ام سادات
این فاطمه است ای ملائک
عشق همه است ای ملائک
او مال من است و مال احمد
عشق علی و گل محمد
گیرید ز شوق چادرش را
چینید زدیدگان دُرش را
امروز به عشق خو بگیرید
از یاس مدینه بو بگیرید
فردا که همه ز خاک خیزند
از ترس زدیده اشک ریزند
دیدید کسی چو بوی او داشت
یک قطره می از سبوی او داشت
از جانب من کمک دهیدش
از عشق علی نمک دهیدش
با فاطمه هر که بود با ماست
عالم همه اش برای زهراست
سید محمد جوادی
*************
اي بهشت قرب احمد (ص) فاطمه(س)
ليله قدر محمد (ص) فاطمه(س)
اي سه شب بي قوت واز قوت تو سير
هم يتيم و هم فقير و هم اسير
وحي بي ايثار تو كامل نشد
هل اتي بي نان تو نازل نشد
مدح تو كي با سخن كامل شود
وحي بايد بر قلم نازل شود
اي كه در تصوير انسان زيستي
كيستي تو كيستي تو كيستي
از شب ميلاد تاآخر نفس
مصطفي (ص)يك دست را بوسيد و بس
آن هم اي دست خدا دست تو بود
اي برآن لبها و دست تو درود
عقل كل از كل هستي شد جدا
تا چهل شب كرد خلوت با خدا
اين چهل شب در سرش
شور تو بود
بهر استقبال از نور تو بود
اي كه از سر تا به پا پيغمبري
بلكه هم پيغمبري هم حيدري
تو رسول الله (ص) شويت بوالحسن (ع)
هر سه يك جانيد با هم در سه تن
بس تويي اي عرش حق را قائمه
هم محمد (ص) هم علي (ع) هم فاطمه (س)
بايد اينجا لب فرو بست از بيان
روز محشر قدر تو گردد عيان
صحنه محشر همه پابست توست
اختيار نار و جنت دست توست
مهر تو روز قيامت هست ماست
ريشه هاي چادرت در دست ماست
روز محشر كار ما با فاطمه (س) است
نقش پيشاني ما يا فاطمه (س) است
از كرامت بر جبين ما همه
ثبت كن هذا محب الفاطمه (س)
*******************
بگوشم مژده می آید دمادم
دل شوریده گردد شاد و خرم
تولد یافت در ماه جمادی
عزیز که بود او فخر عالم
گل نشکفته از دامان مادر
رسد بوی خوشش اندر مشامم
دو تا گل از گلستان نبوت
به زهرا و به رهبر خیر مقدم
از این مولودی فرخنده تبریک
بگوید دوستان با هم دمادم
قدوم مادر و فرزند امروز
مبارک باشدی بر اهل عالم
عیان شد آیه نور علی نور
ملائک صف به صف دربان و همدم
علی را همسر و مام شبیر است
به پیغمبر نگین از به خاتم
ز زهرا بر همه زنها خطاب است
رعایت کن حجاب ای زن به عالم
کجایی ای امید قلب امت
ز هجر روی تو بشکسته بالم
زبان اصغری قاصر از آن است
کند وصف تو ای نیکو خصالم
***********
به مناسبت شهادت امام هادی علیه السلام هیئت شاهزاده علی اصغر علیه السلام اقامه عزا می نمایید.
زمان: سه شنبه بیست و پنج خرداد ماه از ساعت 22:00
مکان : جوادیه بیست متری بعد از کلانتری کوچه شهید محمد علی ترچانی علامت تابلو منزل حدیدی
قرائت زیارت عاشورا توسط آقای رایدپور
مداحی :کربلایی احسان حضرتی
السلام علیک یا فاطمة الزهرا ام الحسن والحسین
فرارسیدن دهه اول فاطمیه برهمه ی مریدان و دوستاران اهلبیت تسلیت باد
هیئت شاهزاده علی اصغر (ع) به مناسبت فرارسیدن شهادت حضرت فاطمه (س) اقامه عزا می نماید:
زمان :شنبه ۲۷/۱/۹۰ ساعت ۲۱:۳۰ الی ۲۳ شب
مکان: جوادیه - انتهای بیست متری -خیابان شهید طارمی - علامت تابلو هیئت .
................................................................................................
اشعار دهه ی اول فاطمیه :
امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است
امشب که از نسیم حضوری لبالب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور و شگفتی است و شبی عشق مشرب است
شامی که روشنایی روز است امشب است
امشب شب ملیکه دادار زینب است
**
این جلوه جلوههای شبی بیکرانه است
این جذبه جذبه حرمی بینشانه است
این سجده سجده بر قدمی جاودانه است
این شعله شعله نگهی عاشقانه است
از هر لبی که میشنوی این ترانه است
عالم محیط و نقطه پرگار زینب است
**
سّری رسید و معنی امالکتاب شد
نوری دمید و قبله هر آفتاب شد
چشمی گشود و چشم شقایق بخواب شد
زیباترین دعای علی (ع) مستجاب شد
زهراست این که در دل گهواره قاب شد
امشب تمام گرمی بازار زینب است
محمودکریمی
......................................................
پیامک دهه اول فاطمیه
هرچه باشد من نمک پرورده ام / دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بی فاطمه بی حاصل است / فاطمه حلال صدها مشکل است . . .
.
الا طلیعه ی کوثر سفر بس است بیا / غروب غربت مادر سفر بس است بیا
بیا که چشم به راهت نشسته خاک بقیع / به جان فاطمه دیگر سفر بس است بیا
.
فرزند آن بشکسته پهلو خواهد آمد / با رمز یاالله و یا هو خواهد آمد
والفجر یعنی شیعیان وقتی نمانده / با ذو الجناح و ذوالفقار، او خواهد آمد
.
پیغمبری که عمری غمخوار امتش بود / روی کبود زهرا (س) اجر نبوتش بود؟
.
هر سینه که دوستدار زهراست / آشفته و بی قرار زهراست
گنجینه ی هفت آسمان ها / در سینه ی خون نگار زهراست
از شرح کرامتش همین بس / عالم همه وامدار زهراست . . .
.
در حریم فاطمیّه مرغ دل پر می زند / ناله از مظلومی زهرای اطهر می زند . . .
.
سوز دل سیاهم دیگر اثر ندارد / بس که گناه کردم اشکم ثمر ندارد
ای کاش قبل مردن یار از سفر بیاید / او عزم انتقام زهرا مگر ندارد . . .
.
چرا شب غم ما را سحر نمی آید / چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید
عزیز فاطمه! یکدم بیا به محفل ما / مگر به مجلس مادر، پسر نمی آید . . .
.
یا فاطمه (س) جان
یاریمان کن در انتظار روزی که فرزندت بیاید
و انتقام صورت نیلی ات را بگیرد، ثابت قدم بمانیم . . .
.
تو را از جان و دل باشم خریدار / بیا ای یوسف زهرا(س) به بازار
بیا و انتقام مادر خویش / بگیر از دشمن بد اختر خویش
از آنهایی که حقش غصب کردند / عدو را جای حیدر نصب کردند
خدایا دل نازنین زهرای اطهر را بواسطه ی ظهور فرزندش شاد بگردان . . .
.
عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست
صاحب عزای فاطمه، آن بی نشان کجاست
قربان اشک روز و شب چشم خسته ات
مولا فدای مادر پهلو شکســــته ات
التماس دعا
تعداد صفحات : 2