زبانحال امیر المؤمنین(علیه السلام)
تا دست را به قبضه شمشیر می برم
عالم گواه می شود این را که حیدرم
فرمان حق رسیده علی جان! صبور باش
بانو! نمی شود که از این امر بگذرم
اینها که با طناب به دنبالم آمدند
از یاد برده اند که من مرد خیبرم
امرم به صبر کرده خدا،ورنه هیچ کس
قادر نبود تا که بیاید برابرم
دست خدا اگر که به روی دلم نبود
هرگز طناب خیره نمی شد به پیکرم
بانو بمان تو را به خدا پشت در نرو
هی آیه آیه زرد نشود فصل کوثرم
اصلا مهم نیست برایم تمام شهر
دشمن شوند،تا که تویی یار و یاورم
علی اصغر ذاکری
تویی که حرف دلم را نگفته می دانی
خدا نکرده، بدی کرده ام نمی مانی!؟
دلت می آید از امشب به بعد گریه کنم
همیشه دست بگیرم به روی پیشانی
کمی به جزر و مد جان من مدارا کن
سه ماه می گذرد پشت ابر پنهانی
برای دلخوشی من کمی ز جا بر خیز
چقدر نافله ات را نشسته می خوانی
عصای پیری تو شانه های زینب شد
تو هم به شانه کمی کم کن از پریشانی
تلاطمی که تو از درد می کنی یعنی
درون بستری اما هنوز طوفانی
از این محیط غم آزاد کن مرا قدری
بخند مژده بیاور برای زندانی
حسین رستمیاس ام اس(پیامک) فاطمیه
از فاطمه اكتفا به نامش نكنید
نشناخته توصیف مقامش نكنید
هر كس در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نكنید
***
عشق پهلو شکسته داردعلی
آن پسر جان داد فدای مادرش
حسن حسین داغ مادر دارند یاعلی
***
هرچه گشتم فاطمه(س) آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟
هرچه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بی فاطمه (س) بی حاصل است
فاطمه (س) حلال صدها مشکل است
***
سبد سبد بیارید گلهای نیلوفری رو
بیاید عزا بگیریم روزای بی مادری رو
بگید چاووش بخونه غم از دلا امون برده
بگید حجله بیارند آخه مادر جوون مرده
***
پیغمبری كه عمری غمخوار امتش بود
روی كبود زهرا (س) اجر نبوتش بود؟
***
فاطمیه قصه گوی رنجهاست فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست
فاطمیه شعر داغ لاله است قصه ی زهرای 18 ساله ست
فاطمیه شرح دیوار و در است دفتر در مقام سخت زینب پرور است
***
ما گوشه نشینان غم فاطمیه ایم
محتاج عطا و كرم فاطمیه ایم
عمری است كه از داغ غمش سوخته ایم
***
فریاد من درآنجا علی علی علی بود
بر روی سینه من با میخ در نوشتند
این جرم گفتن علی علی علی بود
من هم زخون سینه بر روی در نوشتم
تنها گناه زهرا علی علی علی بود
***زآن روزی که سیلی خورد زهرا
سیه شد روزگار اهل معنا
شنیدم زعارفی که می فرمود
حکم فرج را کند زهرای سیلی خورده امضا
***
زهرا كه شهید گشت بی جرم و گناه
هست از غم او، سینه ی عالم پر آه
ناموس خدا كجا و سیلی خوردن
لا حول و لا قوه الا بالله
کشته شد محسن آنان که تماشا کردنند
سند تیر به اصغر زدن امضاء کردنند
ای كاش فدك این همه اسرار نداشت
ای كاش مدینه در و دیوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا این بود
ای كاش در سوخته مسمار نداشت
كاش قلبم به قبرش راه داشت
كاش زهرا هم زیارتگاه داشت
***
دل از غم فاطمه توان دارد، نه
و ز تربتِ او كسی نشان دارد، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاری
جز مهدی صاحب الزمان دارد، نه
حضرت محمد (ص) : فاطمه پاره تن من است . هر كه او را بیازارد ، مرا آزرده خاطر كرده است و هر كه او را شاد كند ، مرا نیز خوشحال نموده است .
دکتر شریعتی:
خواستم بگویم، كه فاطمه دختر محمد است.
دیدم كه فاطمه نیست.
خواستم بگویم، كه فاطمه همسر علی است.
دیدم كه فاطمه نیست.
خواستم بگویم، كه فاطمه مادر حسین است.
دیدم كه فاطمه نیست.
خواستم بگویم، كه فاطمه مادر زینب است.
باز دیدم كه فاطمه نیست.
نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
«فاطمه، فاطمه است»
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود ،
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود ،
ای كه ره بستی میان كوچه ها بر فاطمه ،
گردنت را می شكست آنجا اگر عباس بود .
شهادت حضرت زهرا (س) بر شما تسلیت باد