loading...
هیئت شاهزاده علی اصغر (ع)
(v1) بازدید : 62 پنجشنبه 01 اردیبهشت 1390 نظرات (0)

السلام علیک یا منتقم زهرا یا حجت (عج)



http://mazhabi.persiangig.com/Jamkaran23.jpg



ببوسم خاک پاک مسجد جمکران را



سالروز ولادت حضرت والیعصر (عج) بر شما رهروان آن بزرگوار معصوم دوازدهم مبارک باد.


امور تبلیغات هیئت شاهزاده علی اصغر (ع)



















یا ابا صالح (عج)


جهان در انتظار عدالت 

عدالت در انتظار مهدی


به مناسبت فرارسیدن نیمه شعبان هیئت شاهزاده علی اصغر جشن بزرگی را برگزار می نمایید.


زمان :روز سه شنبه از ساعت 14


مکان:راه آهن بیست متری جوادیه خیابان طارمی پلاک 34


مدیحه سرایی توسط کربلای احسان حضرتی


http://sims2.persiangig.com/image/Middle%20of%20Shaban.jpg


مجموعه پیامک نیمه شعبان



بر چهره پر ز نور مهدی صلوات      بر جان و دل صبور مهدی صلوات
 

تا امر فرج شود مهیا بفرست        بهر فرج و ظهور مهدی صلوات



این عشق آتشین زدلم پاک نمی شود / مجنون به غیر خانه ی لیلا نمی شود
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند / هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود



هر روزی که می گذرد، یک روز به ظهور امام زمان نزدیک تر می شویم؛ اما به خود امام زمان چطور؟



مهدی جان
سئوالی ساده دارم از حضورت     من آیا زنده ام وقــــت ظهورت

اگر که آمـــــدی من رفته بودم     اسیر سال و ماه و هفته بودم

دعایم کن دوباره جـــــان بگیرم      بیایـــــم در رکاب تو بمیــــــرم



مهدي جان بيا و دنياى دل را به بوى خوش فطرت پر كن. دل‏هايى كه همواره در سرزمين نيمه شب تو را مى‏خوانند و به عشق تو در آسمان مكاشفه پرواز مى‏كنند.

خداوندا رسان از ما سلامش / به گوش ما رسان یارب کلامش

بسوز سینه ى مجروح زهرا / نما تعجیل در امر قیامش . . .

(عید شما مبارک)



جلوه گل عندلیبان را غزلخوان می کند / نام مهدی صد هزاران درد درمان میکند

مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار / من گلی دارم که عالم را گلستان میکند  . . .

عید منتظران مبارک




چه شود بیاید آن روز که به تو رسیده باشم / به هوای دیدن تو ز هوا رهیده باشم

همه عمر من به یاد تو گذشته نازنینا / نکند که من بمیرم و تو را ندیده باشم . . .

(به امید ظهورش ، میلاد آقا مبارک)



چه شود بیاید آن روز که به تو رسیده باشم / به هوای دیدن تو ز هوا رهیده باشم

همه عمر من به یاد تو گذشته نازنینا / نکند که من بمیرم و تو را ندیده باشم . . .

(به امید ظهورش ، میلاد آقا مبارک)


بر چهره پر ز نور مهدی صلوات /  بر جان و دل صبور مهدی صلوات

تا امر فرج شود مهیا بفرست /  بهر فرج و ظهور مهدی صلوات . . .

.

دیریست که ما منتظر روی تو هستیم / ما بند نجابت به تن اسم تو بستیم

دیریست که دلداده ما خانه نشین است / جای قدمش بوسه به صد چاک زمین است . . .



اى گل که ولاى تو در جان من است / داغ غم دورى تو مهمان من است

یک لحظه بیابه جان زهرا سوگند / جاى قدمت به روى چشمان من است . . .



کاش مهدى به جهان چهره هویدا مى‏ کرد / گره از مشکل پیچیده ى ما وا مى ‏کرد

کاش مى ‏آمد و با آمدنش از ره لطف / قبر مخفى شده ى فاطمه پیدا مى ‏کرد . . .



اى وارث ذوالفقار مولا برگرد! / اى نور دو چشم آل طاها، برگرد

ما شعله به شعله سوختیم از غم یاس / اى منتقم حضرت زهرا، برگرد . . .








http://rahdanesh.persiangig.com/3.jpg



مجموعه اشعار نیمه شعبان



اي امانت دار كوثر كي تو مي‏آيي ز در؟

وي وصي آل حيدر كي تو مي‏آيي ز در

 مصحف زهراست نزدت، تيغ‏حيدر همچنين

وارث بابا و مادر كي تو مي‏آيي ز در

 چشم اميد تمام انبياء و اولياء

بر ظهور تست آخر كي تو مي‏آيي ز در

 هستي از هست‏تو هستي‏يافت اي هست‏خدا

وي همه هست پيمبر كي تو مي‏آيي ز در

 ديدگان اشكبار شيعيان مي‏خواندت

كاي به عالم ميرو رهبر كي تو مي‏آيي ز در

 هر سحر گويد مؤذن با نواي تازه‏اي

مجري احكام داور كي تو مي‏آيي ز در

 كربلا، مكّه، مدينه، كاظمين، مشهد، نجف

سامرا، گويند يكسر كي تو مي‏آيي ز در

 روشني بخش قلوب مؤمنين و مؤمنات

منجي دلهاي مضطر كي تو مي‏آيي ز در؟



من كیم قلب وجودم من كیم جان جهانم

من كیم نور عیانم من كیم سر نهانم

من كیم كهف حصینم من كیم مهد امانم

من كیم مولای خلقت در زمین و آسمانم

من كیم فرمان روای ملك حی لامكانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

من كیم من آسمانی مصلح خلق زمینم

من كیم من دست تقدیر خدا در آستینم

من كیم من وارث پیغمبر و قرآن و دینم

من كیم سر تا قدم مولا امیرالمؤمنینم

من كیم من آخرین تیر الهی در كمانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

من كیم من آفتاب یازده خورشید نورم

من كیم من مصحفم تورات و انجیل و زبورم

من كیم من مظهر عفو خداوند غفورم

من كیم من آن كلیم هستم كه عالم گشته طورم

من یگانه مصلح عالم امام انس و جانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

ماه شعبان خنده زن بر آفتاب منظر من

بوسه گاه جده ام زهرا جبین مادر من

سیزده معصوم را روح و روان در پیکرم من

جان به قرآن می دهد لعل لب جان پرور من

نقش جاء الحق به بازویم شهادت بر زبانم

من کیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

بیشتر از آنكه كامم تر شود از شیر مادر

داشتم بر آسمان معراج چون جدم پیمبر

بر لبم گردید جاری آیة قرآن چو حیدر

بر همه مستضعفین دادم نوید فتح را سر

با گل لبخند بابا بوسه میزد بر دهانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

من به چشم شیعیانم جلوة الله و نورم

من میان دوستانم ، گرچه پندارند دورم

ملك هستی بهر مواجی بود از شوق و شورم

دوستان آماده نزدیك است ایام ظهورم

می رسد دیگر به پایان انتظار شیعیانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

گرچه چون یوسف به چاه غیبت کبری اسیرم

هرکجا باشم به کل عالم خلقت امیرم

غیبتم را هست سری نزد دادار قدیرم

تا در اقطاع زمین با دوستانم انس گیرم

گه به سهله گه به کوفه گه به قم گه جمکرانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

من همان خون خدا هستم که در جوش و خروشم

بانگ هل من ناصر جدم بود دائم به گوشم

پرچم سرخ حسین ابن علی باشد به دوشم

پر شود از عدل این عالم به عزم سخت کوشم

چون پیمبر گله ی صحرای هستی را شبانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

انبیا و اولیا هستند یك سرلشكر من

عیسی و مریم نماز آرد به جا پشت سر من

آیة فتحًا مبینا نقش بر انگشتر من

حكم حكم من زمین و آسمان فرمان بر من

پایگاهم كوفه پا بر قلة هفت آسمانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

جامه ی ختم رسل پوشیده بر قد رسایم

ذوالفقار مرتضی در پنجه ی مشکل گشایم

چارده خورشید پیدا در جمال دل ربایم

می رسد از کعبه بر گوش همه عالم صدایم

جمع می گردند در یک لحظه گردم دوستانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

می رسد روزی كه با عدلم اروپا را بگیرم

وز پی احیای قرآن كل دنیا را بگیرم

پنجة قهر افكنم حلقوم اعدا را بگیرم

داد حیدر ، داد محسن ، داد زهرا را بگیرم

داد ثاراللهیان را از یزیدیان ستانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم

منتظر باشند مهدیون به امید وصالم

می رسد روزی كه گیرم پرده از ماه جمالم

من امید مصطفی من آرزوی قلب آلم

من شما را آبرویم ، عزتم ، قدرم ، جلالم

من به میثم شهد وصل خویشتن را می چشانم

من كیم فرزند زهرا مهدی صاحب زمانم
                                        حاج غلامرضا سازگار



نرگس آن شب انتظار ياسمن را مي کشيد

ابر نازي سايه سرو چمن را مي کشيد

سيب سرخ عاشقي خنديد بر شاخ درخت

لاله بر تن کرده از ديبا و ياقوت رخت

ماه در شام غمش در آسمان مي ديد خواب

مي زند سنجاق عشقش را به زلف آفتاب

 لاابالي بلبل آشفته و شوخ و زرنگ

برده از جام مي مفتوني هفتاد رنگ

 در غياب باغبان فرصت غنيمت داشته

رفته و از باغ او يک سوگلي برداشته

 با اقاقي هاي عاشق ايستاده صف به صف

دسته اي سوزانده عود و دسته اي هم کف به دف

 از زمين سامره باد يماني تا وزيد

يوسف از فرط شعف انگشت دستش را بريد

 طوطي رند طرب بگرفت اين فرخنده فال

در جوابش آمد از هنگامه عيد وصال

 هيچ کس جز چشم نرگس اين تجلي را نديد

ناگهان رخساره ي سلطان گلها شد پديد

 هاتف شوريده زد بر سينه داغ عاشقي

خوانده خير مقدمش در کوچه باغ عاشقي

 مژده اي ياران عاشق يار خوش عهدي است اين

گل بيفشانيد به به حضرت مهدي است اين

 پرده اي انداخته بر صورتش رنگين کمان

بسته از الوان خود بر گاهوار او رمان

 از طلاي کاکلش هم سيم و هم زر ريخنه

لوح محفوظ خدا بر گردنش آويخته

 بر تنش مريم لباسي از زبرجد دوخته

بر لبش روح القدس آيات حق آموخته

  لب مگو معجوني از شهد و شراب سلسبيل 

مي چکد از لعل مستش شير خرماي نخيل 

 حسن بي همتا به درياي نگاهش غوطه ور

ريخته بر ساحل مژگان او در و گهر

 حضرت داوود تصنيف جديدي ساز کرد

با سليمان نبي تا مهد او پرواز کرد

 موسي از سينا به سينا ي جمال او شتافت

خواست زود آيد هزاران موج دريا را شکافت

 خضر آب زندگاني را رها کرد و نخورد

پيش قطره قطره ي آب دهانش کاسه برد

 اين خبر آفاق را پُر کرد و از هر شهر و کو 

آمدند ي بر تماشاي رخ آن ماه رو 

 روز و شب نرگس به صحن باغ ميخواند اين دعا

ياسمن را از حسودان چمن پنهان نما

 حق وِ را از لطف ، از چشم حسودش دور کرد

غنچه را در هاله اي از نور خود مستور کرد

 رفت و رفت و از ديده ي چشم انتظاران شد نهان

حلقه عشاق شد بي نور يار مهربان

 سيب جايش را به برگ زرد پاييزي سپرد

سوخت جان لاله و از غصه جانش، فسرد

 بلبل آشفته مي زد بر سر خود واي واي

سوگلي روز و شبش شد گريه هاي هاي هاي

 طوطيان در شکرستان غمش مضطر شدند

آن اقاقي ها که ميگفتم همه پرپر شدند

 سالها رفت و کسي اين بوستان را در نزد

هيچ قمري درهواي عشق بازي پر نزد

غنچه روزي مي رسد با خار بيرون از نيام

آيد و برپا کند در باغ جشن انتقام



درد فراق یوسف زهرا شدید شد

یعقوب روزگار دو چشمش سپید شد

امید انتظار دل نا امید ها

امید هم ز آمدنت نا امید شد

از عشق ناله خیزد و از هجر درد و غم

غم ناله می کند که فراقت مدید شد

بزم وصال مطلبد جان ز عاشقان

خوشبخت انکه در ره جانان شهید شد

در پیشگاه یوسف زیبای فاطمه

صد ها هزار یوسف مصری عبید شد

از کثرت گناه و خطاهای بی شمار

راه وصال من به سرایت  بعید شد

تا شد غلام حلقه به گوش تو (هاشمی)

دنیا و آخرت به حقیقت سعید شد

                   

سید حسین هاشمی نژاد



طلايه دار محبت چرا نمي آيي ؟

تو نور چشمي مايي چرا نمي آيي؟

كجا روم كه شود بر ميان ما واسط؟

تو را به جان عمويت چرا نمي آيي؟

نگفته بود حديثي كه وعده بر پايي

عمل به وعده خود كن چرا نمي آيي؟

كدام كبر گناهم سبب شده دوري ؟

نظر به گريه ما كن چرا نمي آيي؟

من جوان بدون عقاب را بگذر

قسم به موي سپيدي چرا نمي آيي؟

تمام طاقت من از نگاه تو جوشيد

تمام طاقت زهرا چرا نمي آيي؟

زيارت حرم عشق آرزوي من است

قسم به عطر حريمش چرا نمي آيي؟

به انتقام هم شده عنايتي ارباب

به خون حنجر اصغر چرا نمي آيي؟

بگو جواب دل من به خواب وبيداري

چرا نمي آيي؟جواب ده اگر نمي آيي
حامد نصيري

امشب رسد از سامره بوی گل نر گس

گلها همه چشمند به سوی گل نر گس

بگرفته همه خوی به خــــــوی گل نرگس

نرگس زده لبخند به روی گل نرگس

گمگشته در انـــوار الهی کــــــره ی خاک

صوت صلوات است که سر برده زافــلاک

تا دوست زند خنده وتا خصم شود کــــور

گــــــردیده زمین بر سر گردون طبق نور

هم سامـــــره سینا شده هم بیت ولا طور

ریزد عوض گل به زمین با ل وپر حــور

خــورشیدِ رخ مهـــــدی سر زد شب نیمه

بر چــهره گل انداخـــته لبخند حکیمه

روید گل تــــوحید زکــــوه وچمن امشب

یوسف شده از مصر مقیم وطـــــن امشب

یعقـــــوب شنیده است بـوی پیرهن امشب

مهدی زده لبخــــــند به روی حسن امشب

خــــــیزید وبه بینید گلســــتان حسن را

در دست حسن لا لـــــۀ بستان حسن را

خـــیزید که از پارۀ دل گــل بفشـا نید

وز کـــوثر نـــورآتش دل را بنشا نید

بر منتظران این خبر خوش برسانید

کامشب شب قـــدر است همه قــــدر بدانید

با نــــور نــوشتند به پیشانی خـــــورشید

ماهـــــی که جهان منتظـرش بود درخشید

این صــورت توحـــید ویا آیۀ نور است

این قامت طــوباست ویا نخلۀ طوراست

داود نبــی را به لب آیا ت زبـوراست

یا برلب مهدی سخن از روز ظهــور است

گـوش همه بر زمـزمۀ یارب مهدی است

ای منتظران مـژده که امشب شب مهدی است

ای منتظـران یا فته غــــم خاتمه امشب

تبریک که روشن شده چشم همـــه امشب

بشکفت به شوق وشعف وزمـــزمه امشب

گـل از گـل لبخـند بنـی فاطمه امشب

مــرغان بهشتـی شده آوارۀ مهدی

گـردند به دور وبــرِِ گهـوارۀ مهدی

مهـدی است که احیاگر قانون حسین است

مهدی است که شمشیرش مد یِِون حسین است

او وارث پیراهـن گلگون حسین است

والله قسم منتقـم خون حسین است

برپرچمش این نقش عیان با خط نور است

ای منتظران مژده که هنگام ظهـور است

این یوسف زهراست که سوی وطــن آید

این ماه دل آراست که در انجــــــــمن آید

این جان جهان است که اینک به تـن آید

بر منتظـــــران پاسخ یا بـــن الحسن آید

خـــیزید حضـــــور پسر فاطمه امشب

لبیک بگــوئید به مهدی همه امشب

بـــوی نفس حجت ثانــــی عشر آیــد

ای شب حرکت کن که به زودی سحر آید

ای صبح بیا تا شب هجــــرا ن به سرآید

خـورشید بنی فاطمه از کعــبه بر آید

عیسی زفـلک بازآ مــا صبر نداریم

تـــا پشت سر یــار نمـازی بگذاریم

  ای احمد ثا نی زحـــرا جلوه گری کن

ای وارث پیغمـبر پیغــامبـری کن

تنها پسرزهــرا مــــارا پــــدری کن

این قــافـلـــۀ گمشده را راهبری کن

در هجر شبان اشک فشان این رمه تاکی؟

دوران فـراق پسر فــــاطمــــه تاکی؟

ای غصّـــه اسلام هم آغـــوش تو مهدی

ای نالۀ خامــوشان در گـوش تو مهدی

ای پــرچم ثارالله بــر دوش تـو مهدی

ای خـون دل واشک بصر نوش تو مهدی

ای موسی عمـران چه شود تا به مصافی

چـــون سینۀ دریادل فــرعون بشکافی

ای نام تو ذکـر خوش شام وسحـر ما

ای خاک رهت مــادرمـا وپـــدر مـا

ای باغ تـو را لاله زخــون جگـر ما

ما منتظـر استیم وتـوئی منتظَر ما

باز آ که چـراغ همه رخسار تـو باشد

میثـم صله ی شعـرش دیدار تو باشد
                                  حاج غلامرضا سازگار












ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 59
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 19
  • بازدید سال : 159
  • بازدید کلی : 2,059