اشهدن فاطمه بنت الرسول الله
اینک، دست مقدس فاطمه علیهاالسلام ، در دست بی کران علی(ع)
حلاوت هلهله فرشتگان را لمس می کند و شور کبریایی افلاکیان را برمی انگیزد.
در بحر بجز کرامتش موجي نيست
در کل ممالک و مذاهب به جهان
مانند علي و فاطمه زوجي نيست
...
سالروز نوراني ترين پيوند هستي مبارک
***
فاطمه شد چشم و چراغ خانه ات يا علي
---
سالروز پيوند گل باغ نبوي با اميرالمؤمنين مولا علي، تبريک و تهنيت***
امشب شب عروسي ماه و خورشيد است. آسمان، جلوي قدمهايشان دامن مي گسترد.
نسيم، ديوارهاي کوچه را غرق بوسه ميکند؛ و نداي زيباي تکبير، موسيقي شادترين عروسي هستي مي شود.
چه مبارک شبي است امشب...
عيدتون مبارک***
لباس ياس برتن کرد زهرا
کنار دست او بنشست مولا
محمدخطبه خواند زهرا بلي گفت،
غلط گفتم بلي نه "ياعلي" گفت.
*سالروز اين پيوند آسماني مبارک***
جاي دريا به والله بجز دريا نميشه
جاي زهرا به غير از دل مولا نميشه
...
سالروز پاکترين، زلالترين، شادترين و مقدس ترين پيوند هستي مبارکباد***
مظهر احسان و جود خالق يکتا عليست
نور بخش ماه و خورشيد جهان آرا عليست
در ميان کل مردان ز ابتدا تا انتها
در مقام همسري، زيبنده ي زهرا عليست
*صلوات****
قامت دامادي مولا تماشا دارد امشب / او چه کم دارد عروسي مثل زهرا دارد امشب
---
سالروز پيوند خوشبوترين گلهاي گيتي، تبريک و تهنيت***
عاقد: خدا
شاهد: رسول خدا (ص)
دفتر: لوح محفوظ
مکان: عرش
عروس: کوثر
داماد: حیدر
سالروز ازدواج آسمانیشان مبارک
***
برپاگر این بزم شرف ذات خداست
گفتم به خرد چه اتفاق افتاده
گفتا که عروسی علی و زهراست
سالروز ازدواج حضرت علی ع و زهرا س مبارک باد
***
اگر خلق عالم علی را می شناختند ، دوستش میداشتند و اگر خلق عالم علی را دوست
میداشتند ، جهنم آفریده نمیشد . . .
***
لباس یاس بر تن کرد زهرا کنار دست او بنشست مولا
محمد خطبه خواند زهرا بلی گفت غلط گفتم بلی نه یا علی گفت
مجموعه اشعار امشب
این سهمم از تمام زمان و زمین بس است
تو با منی و هر نفست هستی مرا
تا لحظهْ لحظة نفس واپسین بس است
سهم من از بهشت تویی کوثر زلال!
اینکه به آیههای تو دارم یقین، بس است
دست تو در دو دست تهیدست من، چه خوب!
این گنج بیمضایقه در آستین بس است
قلب مرا که از همة خاک خسته بود
پرواز با تو ای پری نازنین بس است
در کلبه محقر من نه! چراغ نیست
رخسار ماهتاب تو ای مهجبین بس است
ای روزگار! سهم من از خار زار تو
یک شاخه گل شده است که بیخار، این بس است
***
دو چشم عاشقشان زل زده است- آه- به هم
چه شاکرند به درگاه عشق از اینکه
رسیدهاند به پیوندِ دلبخواه، به هم
به عشق میاندیشند با دو دیدة تر
به راه راست، به دوریِّ از گناه، به هم
به اینکه عهد ببندند و سخت، دل بدهند
برای بودن تا انتهای راه، به هم
چه مؤمنانه خدا را به شکر میخوانند
دو تا کبوتر معصوم با نگاه به هم
شب است اما روشنتر از سپیده صبح
بدل شده است چه زیبا شب و پگاه به هم
گشوده شد در فردوس و رهسپار شدند
دو قلب پاک بهشتی به حجلهگاه، به هم
***
سرتاسر مدينه پر از شوق و شور بود
لبريز از طراوت و غرقِ سرور بود
از آسمان شهر پيمبر در آن پگاه
صد آسمان ملائكه گرم عبور بود
وقت نزولِ سورهي ياسين و هل أتي،
هنگامهي تجلي آيات نور بود
بال فرشته فرش قدمهاي آفتاب
روبند ماهتاب ز گيسوي حور بود
عطر بهشت از نفس باغ مي چكيد
تا اوج عرش زمزمه هاي حضور بود
عالم از عطر ياس مدينه معطر است
پيوند آسماني زهرا و حيدر است
مي خواستند تا كه بمانند يار هم
همدل ترين و هم نفس روزگار هم
بي زرق و برق ، سادهي ساده شروع شد
پيوند آسماني شان در كنار هم
«سرمايه هاي اصلي شان مهر و عاطفه
بي اعتنا به ثروت و دار و ندار هم»
بر اعتماد شانهي هم تكيه داشتند
سنگ صبور يكدگر و راز دار هم
بودند هر پگاه دل انگيزتر ز عشق
گرم طلوع روشنِ خورشيد وار هم
چشم بد از جمال دو خورشيد دور باد
چشم حسودِ بد دل و بد خواه كور باد
هم ، ماوراي حد تصور كمالشان
هم ، ماسواي ذهن و تخيل جلالشان
آنجا كه سوخت بال و پر آسمانيان
بام نخستِ پر زدن و اوج بالشان
بايد كه درس زندگي آموخت تا ابد
از بورياي كهنه و ظرف سفالشان
در جام كوزه روشني خمّ سلسبيل
كوثر شراب خانگي لايزالشان
كي مي توان به واسطهي اين مثالها
پرواز كرد تا افق بي مثالشان
آئينهي ظهور صفات خدا شدند
ياسين و نور شدند هل أتي شدند
بر شانه هاي عرش خدا خانه داشتند
نه نه ، كه عرش را به روي شانه داشتند
اين ساکنان عرش خدا از همان ازل
چشمي به چند روزهي دنيا نداشتند
هر چند داشت سفره شان نان خشكِ جو
اما هميشه خويِ كريمانه داشتند
سرشار از عشق و عاطفه و نور ِ معرفت
همواره لحظه هاي صميمانه داشتند
گل داده بود باغِ بهشت اميدشان
يعني چهار غنچهي ريحانه داشتند
ما جرعه نوش چشمهي جاريّ كوثريم
دلداده ايم ، شيعهي زهرا و حيدريم
یوسف رحیمی
***
یک مرد وزن مکمل هم در کنار هم
آیــینه وار هـــردو یشان بیـــقرار هم
مـعنای اصـلی لغـت خـانـواده انـــد
مست نگاه یکدلی و می گسار هم
این زندگی بنا شده بر پایه های عشق
بی اعـتنا به ثــروت و دار ونـدار هم
یک خـــانه محقر و یک قطـعه حصیر
سـرمایه های اصلی شان اعتبار هم
کانون گـرم پروش غنچه های یاس
پیــوندشان وقوع و طــلوع بهار هم
در آسـمان عـاطفه این ماه و آفتاب
چرخیـده اند تا به ابد در مدار هم
عاقد خـدا و مهریه آب و سکوت محض
آری شدند هم نــفس روز گار هم
وحید قاسمی
***
در آخر از اینکه برای سالروز شهادت امام جواد (ع) بروز نشدیم متاسفیم.
بار دیگر سالروز پیوند مولا علی (ع) و حضرت زهرا(س) بر شما مبارک باد.
اللتماس دعا