السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا السِّراجُ المُنیرُ السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا السَّفیرُ بَینَ اللهِ
درود بر تو ای چراغ تابان درود بر تو ای رابطه بین خدا
گل نكند جلوه در جوار محمد
رونق گل مىبرد، عذار محمد
گل شود افسرده از خزان وليكن
نيست خزان از پى بهار محمد
سايه ندارد ولى تمام خلايق
سايه نشينند در جوار محمد
سايه ندارد ولى به عالم امكان
سايه فكنده است، اقتدار محمد
سايه نمىماند از فروغ جمالش
هاله نور است در كنار محمد
شمس رخش همجوار زلف سيه فام
آيت و الليل و النهار محمد
تا كه بماند اثر ز نكهت مويش
خاك حسين است يادگار محمد
تربتخوشبوى كربلاى معلاست
يك اثر از موى مُشكبار محمد
رايت فتحش به اهتزاز درآمد
دست خدا بود چون كه يار محمد
من چه بگويم (حسان) به مدح و ثنايش
بس بودش مدح كردگار محمد
حسان
دست غیبِ غیب امشب پرده از رخ برگرفت
نور او تا ماوراءالملک را در بر گرفت
روی ناپیدای خود را فاش در آیینه دید
پرده چون ذات خدا را روی پیغمبر گرفت
منظر حسن خدا تابید در کلّ وجود
دل ز هر پیغمبری این دلربا منظر گرفت
توبۀ آدم نه تنها گشت با نامش قبول
سرگذشتی شد که عالم زندگی از سر گرفت
پیشتر از بامداد هفده ماه ربیع
آفتابی در زمین از آسمان دل برگرفت
ذرهای از مهر رویش را چو بر آن بذل کرد
جلوهای کرد و جهان را خسروِ خاور گرفت
با تماسش ریگ صحرا را دُر نایاب کرد
با نگاهش از درون سنگ نخلِ تر گرفت
با غلامش میتوان زر کرد کوه سنگ را
از گدایش میتوان یک آسمان اختر گرفت
تا نگهدارد به دامان اختران خویش را
آسمان دست توسلّ سوی آن سرور گرفت
جرأت پرواز را با حضرتش از دست داد
گرچه جبریل از ملایک اوج بالاتر گرفت
معجز پیغمبران در پنجۀ سلمان اوست
زهد عیسی در کلاس درس او بوذر گرفت
مرتضی در بدر یاری از رسولالله خواست
مصطفی در فتح خیبر دامن حیدر گرفت
با دم او «لافتی الا علی» جبریل گفت
با دعای او علی شمشیر از داور گرفت
با رخ زهرای او چشم ملایک نور یافت
از دم داماد او جبریل بال و پر گرفت
یک نگه در فتح خیبر بر علی کرد و علی
با دو انگشت یداللهی در از خیبر گرفت
ذکر بر لعل لبش پیش از ولادت بوسه زد
حمد از فیض دهانش روح بر پیکر گرفت
گوهری یکدانه در انوار حق پوشیده بود
«رحمةٌ للعالمین» شد، از خدا «کوثر» گرفت
آسمان تا با بلالش لاف یک رنگی زند
صبحِ خلقت، آبرو از رنگ نیلوفر گرفت
باغ جنّت بود از اوّل عاشق مقداد او
کز خدا بر دامن خود اینهمه زیور گرفت
باید از آیات قرآنش دُرِ توحید یافت
باید از دریای نورش تا ابد گوهر گرفت
دانش عدل و مساوات و کمال و علم را
باید از این مکتب و از این پیامآور گرفت
نجلِ عمران با یدِ او قلب دریا را شکافت
پورِ آذر با دم او لاله از آزر گرفت
لحظهای بگذاشت لب بر روی چشمان علی
چشم آن مولا شفا در غزوه خیبر گرفت
نقش تصویر محمّد را میان جام دید
هر که از دست امیرالمؤمنین ساغر گرفت
یا محمّد ای وجودت «رحمة للعالمین»
ای که باغ رحمت از فیض تو برگ و برگرفت
کیستی تو کز وصیّات ذات «رب العالمین»
«انّما» در شأن او فرمود و انگشتر گرفت
آسمان دور سر مقداد و سلمان تو گشت
آفتاب از خاک راه قنبرت افسر گرفت
نام نیکوی تو را بنْوشت با دست خدا
تا قلم روز ازل گلبوسه از دفتر گرفت
آنچه «میثم» گفت در وصف تو حرف او نبود
درِّ مضمون از تو از آغاز تا آخر گرفت
حاج غلامرضا سازگار
نه بر لاله و ارغوان و شقایق
ربودی تحمل زمن گل ز بلبل
چو لیلی زمجنون و عَذرا ز وامق
به بوی خوش گل شود مست بلبل
به بوی تو دیوانه بیچاره عاشق
نه چون خط نیکویت اندر ریاحین
نه چون سنبل مویت اندر حدایق
نه زیباست با قامتت شاخ طوبی
نه لایق به سرو قدت نخل باسق
تویی دوحه بوستان معارف
تویی گلبن گل ستان حقایق
تویی عقل اقدم تویی روح عالم
محیط دوایر مدار مناطق
تویی منطق حق و فرمان مطلق
إلی الحقِ داعٍ و بالحق ناطق
إمام الهدی صالح بعد صلح
دلیل الوری صادق بعد صادق
حلیفُ التُّقی جعفر بن محمد
کثیر الفواضل عظیم السوابق
دلیل حقیقت لسان شریعت
اما طریقت بکل الطرائق
ز منصور مخخذول چندان بلا دید
لقد کان تنهدُّ منه الشواهق
سر اهل ایمان سرو پای عریان
بسی رفت در محفل آن منافق
نگویم ز گفت شنودش که بودش
کَسَمُ الأفاعی و حد البوارق
چنان تلخ شد کامش از جور اعدا
که شد سم قاتل بر او شهد فایق
مـــــژده ایـــدل کــه مـهــیــن آیـت یــزدان آمــد
مــشــعــل راه هـدا خـتــم رســـولان آمـد
تـا زنـــده پـــرچـــم تــوحـیــد بـهـر بـــام و دری
بـهـر نــابـودی اصــنـــام شــتــابـان آمــد
مـسـلـمـیـن را بـده از قـول خــــداونـــد نــویـــد
اشــرف خـلـق جـهـان نـیـر تــابـــان آمـد
امشب سخن ازجان جهان بایدگفت / توصیف رسول(ص) انس و جان باید گفت
در شـــــام ولادت دو قــطب عالم / تبریک به صــاحب الزمان (عج) باید گفت . . .
گوش کن هفت آسمان در شور و حالی دیگرند
عرشیان و فرشیان نام محمّد میبرند
ولادت حضرت محمد بر شما مبارک
محمّد وارث پیغمبران است / که او سلطانِ شهرِ دلبران است
به حق فرمود حق لایزالی / محمّد علت خلقِ جهان است . . .
میلاد خاتم پیامبران بر شما مبارک
صادق که اساس دین ازاو شد معمور
بودند ملایک پی امرش مامور
میلاد ششمین اختر تابناک آسمان ولایت و نبی اکرم نور هدایت مبارک باد