السلام علیک یا علی ابن ابیطالب علیه السلام
سحر رسیده بیا خالصانه نیت کن
به ماه روزه به کسب ثواب همت کن
به شکرآنکه به زنجیر بسته شد شیطان
به دشمنان علی بی شمار لعنت کن
با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر التماس دعا داریم
واحد تبلیغات هیئت شاهزاده علی اصغر علیه السلام
السلام علیک یا امیر المومنین علیه السلام
مراسم شبهای احیای هئت شاهزاده علی اصغر علیه السلام به شرح ذیل می باشد.
یکشنبه - سه شنبه و پنج شنبه از ساعت 22:15
مکان :جوادیه انتهای بیست متری خیابان طارمی پلاک 34
قرائت زیارت عاشورا توسط آقای راید پور
مداحی کربلایی احسان حضرتی
مجموعه پیامک های شهادت امیر المومنین علیه السلام
در ماتم شاه اولیا می گرید
تنها ز غمش اهل زمین گریان نیست
عیسی بفلک از این عزا میگرید
شد کشته بمحراب عبادت حیدر
هر دیده بحال مرتضی می گرید
بـا گفتن "قد قتل" ز جبریل امین
به شهر کوفه در محراب طاعت
علی شد کشته در حال عبادت
ز پـور ملجم مردود کافر
بخون شد غوطه ور ساقی کوثر
در برج ولامهر جهان تاب علی(ع) است
در شهر علوم نبی باب علی(ع) است
از اول خلقت بشر تا امروز
مظلوم ترین شهید محراب علی(ع) است
با آنکه امید همه هستی تو علی(ع)
بر عرش خدا قائمه هستی تو علی(ع)
آنقدر غریبی که خدا می داند
مظلوم تر از فاطمه(س) هستی تو علی(ع)
امشب این دل یاد مولا می کند
لیله القـدر است و احیا می کند
بشنو ای گـوش دلها بی صدا
نغمه ی فـزت و رب الکعبه را
امشب سر مهربان نخلی خم شد
در کیسه نان به جای خرما غم شد
در خانه ی دور بیوه ای شیون کرد
همبازی کودک یتیمی گم شد
ای کاش علی شویم و عالی باشیم
هم سفره کاسه سفالی باشیم
چون سکه به دست کودکی برق زنیم
نان آور سفره های خالی باشی
خورشید چراغکی ز رخساره علی ست
مه نقطه کوچکی ز پرگار علی ست
هرکس که فرستد به محمد(ص) صلوات
همسایه دیوار به دیوار علی ست
شهادت مولا علی را تسلیت عرض می کنم
محراب کوفه امشب در موج خون نشسته
یا عرش کبریا را سقف و ستون شکسته
سجاده گشته رنگین از خون سرور دین
یا خاتم النبیین، یا خاتم النبیین
از تیغ کینه امشب فرقی دو نیم گردید
رفت آن یتیم پرور، عالم یتیم گردید
به جز از علی (ع) که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون، به اسیر کن مدارا
دعا بدون علی قابل اجابت نیست
که مهر اصل اجابت به هر دعاست علی(ع)
بزن تو دست توسل به دامن مولا
که در جامعه را بهترین دواست علی(ع)
ز مردم دل بکن یاد خدا کن
خدا را وقت تنهایی صدا کن
در آن حالت که اشکت می چکد گرم
غنیمت دان و ما را هم دعا کن
تاراج دل به تیغ دو ابروی دلبر است، مستی قلب عاشقم ز جام کوثر است
بر سر در بهشت خدا حک شده چنین، بختش بلند هر که گرفتار حیدر است
به فرق نازنینش کی اثر میکرد شمشیر / به گمانم ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت
وجودم نخل از غم بارور بود
تمام حاصلم خون جگر بود
زهر شاخه هزاران میوه دادم
همانا پاسخم نیش تبر بود
دلم از طفل بر پستان مادر
به دیدار اجل مشتاق تر بود
اگر چه شاخه هایم را شکستند
به هر شاخه هزارانم ثمر بود
چه باک از تیغ زهرا آلود دشمن
علی یک عمر در کام خطر بود
هزاران زخم در دل داشتم من
که بس کاری تر این زخم سر بود
به جان فاطمه آنکه مرا کشت
نه تیغ ابن ملجم میخ در بود
هزاران استخوان بودم گلو گیر
هزاران نیش خارم در بصر بود
به هر اهم هزاران زخم فریاد
به هر زخمم هزارن نیشتر بود
تو ای قاتل مرا کشتی نگفتی
علی یک عمر غمخوار بشر بود
زدی شمشیر بر فرق امامی
که حتی مهربان تر از پدر بود
به اشک و خون دل بنویس (میثم)
علی از فاطمه مظلوم تر بود
نخل و چاه و شب و صحرا همه گریان تواند
دامنت با چه گنه سرخ شد از خون سرت
ای که خلق دو جهان بسته به دامان تواند
ای به خون خفته بگو کیسه خرمات کجاست
فقرا منتظر سفره احسان تواند
کودکانی که گرسنه همه رفتند به خواب
به عزیزان تو سوگند عزیزان تواند
نخل ها در عطش اشک تو بردند به سر
چاه ها منتظر ناله پنهان تواند
اختران شیفته حال نماز شب تو
کوه ها منتظر نغمه قرآن تواند
اشک مظلومی تو می چکد از دیده ما
پاره های دل ما برگ گلستان تواند
آسمان ها همه گریند به مظلومی تو
عرشیان سوخته سینه سوزان تواند
گیسوی حور پریشان شده در باغ بهشت
نه فقط زینب و کلثوم پریشان تواند
نه دل(میثم)دلسوخته ای جان جهان
هر چه دل هست همه زائر ایوان تواند
مسوزان قلب زینب دخترم را
طبیبا کار از درمان گذشته
که آتش آب کرده پیکرم را
طبیبا نسخه ننویسی که باید
اجل بر چیند امشب بسترم را
ببند آنگون فرقم را که در قبر
نبیند فاطمه زخم سرم را
در و دیوار مسجد بود شاهد
که من گفتم اذان آخرم را
من آن یارم که شستم در دل شب
تن خونین تنها یاورم را
درود زندگی را گفتم آن روز
که زد در کوچه قنفذ همسرم را
شکاف زخم و ضعف تن به من داد
نوید وصل حی داورم را
از آن سوزم که امشب گوید آن پیر
کجا برده فلک نان آورم را
به میثم داده ام سوزی که گوید
سخن های دل غم پرورم را
گوييد به اين طفلان من شير نميخواهم
اينگونه يتيمان را دلگير نميخواهم
اي اهل وفا گوييد با قوم جفا پيشه
بردست يتيمانم زنجير نميخواهم
يك روز به ظرف شير يك روز به ضرب تير
خود شير خدا هستم شمشير نميخواهم
از زينبم استقبال با سنگ نميارزد
از لشگرم استقبال با تير نميخواهم
اركان نمازم را بي واهمه بشكافيد
هنگام نماز امّا تكفير نميخواهم
تكريم كنم امروز در كوفه يتيمان را
كوفي! ز يتيمانم تحقير نميخواهم
دل تنگ رسول اللّه دل بسته زهرايم
در ديدن دلداران تأخير نميخواهم
مشتاق به دلدارم لبيك به لب دارم
يك لحظه لقاء اللّه را دير نميخواهم
با قاتلم اي دلبند از لطف مدارا كن
هنگام قصاصش هيچ تأثير نميخواهم
دلم گرفته ازین روزگار می گریم
قرار رفته ز دل بیقرار می گریم
شمارش غم دل از حساب بیرون است
خدای را که ازین بیشمار می گریم
من آشنای غریبم که در دل چاهی
شبانه مخفی و نا آشکار می گریم
نخفت دیده بیدار خسته ام یک شب
برای دیدن ایتام زار می گریم
سحر قرار ملاقات سرخ من با یار
چه دیدنی است من از هجر یار می گریم
هنوز در سر من مانده زوزه سیلی
ز سیلی و رخ آن باوقار می گریم
نداشت تاب تماشا خدا گواه من است
من غریب بر آن چشم تار می گریم
چه باک صورتم از خون سر خضاب آید
به یاد دختر در انتظار می گریم