loading...
هیئت شاهزاده علی اصغر (ع)
(v1) بازدید : 64 پنجشنبه 01 اردیبهشت 1390 نظرات (0)

السلام علیک یا جعفر صادق علیه السلام


http://rashkekhame.bloghaa.com/files/2009/10/imamsadegh.jpg




شهادت ششمین شمع روشنگر و وصی پیغمبر، تسلیت و تعزیت.


واحد تبلیغات هیئت شاهزاده علی اصغر علیه السلام



شیعیان رهبر ما را کشتند / صادق آل عبا را کشتند

نور چشم علی و فاطمه را / وارث کربوبلا را کشتند . . .


به مناسبت شب شهادت امام صادق علیه السلام هیئت شاهزاده علی اصغر علیه السلام اقامه عزا می نمایید.


زمان:یک شنبه (مصادف با شب شهادت) از ساعت 22


مکان:جوادیه بیست متری -بعد از کلانتری کوچه شهید ترچانی (علامت تابلو)


قرائت زیارت عاشورا توسط آقایان رایدپور و رضایی


مداحان:حاج حمید آزاد - کربلایی احسان حضرتی



السلام علیک یا جعفر ابن محمد علیه السلام


http://ma1348.jeeran.com/Hasan/Baghie.jpg




مجموعه پیامک شهادت امام صادق علیه السلام



***


صادق که اساس دین ازاو شد معمور / بودند ملایک پی امرش مامور

آخر ز جفا، ناصر احکام خدا / مسموم شد از ظلم و جفای منصور . . .


***


شیعه بی قرآن ناطق گشته است جسمِ صادق چون شقایق گشته است



***


دل شیعه ز من آرام گیرد تشیع از تلاشم نام گیرد
به راه دین شدم راضی به این امر که سَمّ دشمن از من کام گیرد


***


دین از تو پدیدار شده حضرت صادق شیعه ز تو بیدار شده حضرت صادق
از مکتب تو جن و ملک علم گرفتند انسان ز تو دیندار شده حضرت صادق


***


دانشگاه شیعه که وجودش همه فخر است از توست، گوهر بار شده حضرت صادق
تا یاد کنم ظلم پر از کینه‌ی منصور آن جا بصرم تار شده حضرت صادق


***


خدا ببین که چون حسین به سینه بر زمین شدم
ولی خوشم در این جهان که شیعه سازِ دین شدم


***


کی دیده در زمانه یک زاهدی شبانه
در لحظه‌ی عبادت با زور و تازیانه
با دست بسته او را دشمن بَرَد ز خانه


***


مولاجان، یا اباعبدالله‏، یا جعفر بن محمد علیهماالسلام !
ای «ضمیر پاک صداقت» از وجود تو گشسته پیدا!
ای نهایت ایمان و عشق و علم و عالمِ تقوا!
ای افتخار کوثر و یاسین و فجر و طاها!
دین از توانِ علم تو محکم، مذهب. به نام پاک تو زیبا!


***


زین ماتمى که چشم ملائک ز خون تر است
گویا عزاى صادق آل پیغمبرست
شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد.


***


امشب شب شهادت صادق آل‌پيامبر است؛ شبي كه خورشيد مدينه دانش، چهره فروزانِ اهل بيت و وارثِ علومِ رسالت، در ظلمتكده دورانِ منصور، به خونِ دل نشست.


***


شهادت امام صادق (ع)، مرد آسماني مدينه، چشمه جود و سخاوت، كوه حلم و بردباري، تجسم اخلاص و صبر و درياي عميق علوم لدني بر پيروان آن حضرت تسليت باد!


***


«مدينه» همچنان مظلوم است و ... «بقيع» مظلوم¬تر! رنج¬نامه نانوشته شيعه، بر خاك و سنگ مزار صادق آل‌پيامبر ، گوياتر از هر زمان به شِكْوه و شهادت ايستاده است.


***


سبز آمدى، سرخ رفتى، حال آنكه سپيد سپيد زيستى و صداقت، تنها واژه‏اى است كه برازنده نام توست. تو از زلالى آينه، هر آينه فراترى. در تو كرامت باران موج مى‏زند. با تلاوت قرآن هم آغوشى و دست‏هايت، مونس آسمان مدينه‏
اند.


***


مجموعه اشعار شهادت امام صادق علیه السلام


زين ماتمى كه چشم ملايك ز خون، ترست

 گويا عزاى صادق آل پيمبرست

يا رب چه روى داده، كزين سوگ جانگداز

 خلقى پريش خاطر و دل ها پرآذرست

مُلك و مَلَك به ناله و افغان و اشك و آه

 چون داغدار، حضرت موسى بن جعفرست

خون مى رود ز فرط غم از چشم شيعيان

 زيرا كه قلب عالم امكان مكدَّرست

منصور، شاد گشت ز قتل خديو دين

 امّا به خُلد، غمزده زهراى اطهرست

او گرچه كشت خسرو دين را ولى به دهر

 نامش به ننگ تا به ابد ثبت دفترست

تن درنداد بر ستم و اين كلام نغز

 بر پيروان حقّ و عدالت مقرّرست:

آزادْمرد، تن به زبونى نمى دهد

 مرگ از حيات در نظر مرد خوشترست

تنها نه اشكبارْ چشم «صفا» زين عزا بود

 دل هاى شيعيان همه از غم مكدّرست

 (على سهرابى تويسركانى «صفا»)



*************




سال‌ها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم

آخر ای زهر جفا شعله زدی بر جگرم

کشت منصور ستم پیشه ز بیداد مرا

کاش می‌کرد دمی شرم ز جد و پدرم

دلِ شب بود که دشمن به سرایم آمد

برد از خانه برون وقت نماز سحرم

سال‌ها داغ بنی‌فاطمه را می‌دیدم

کس ندانست که یک عمر چه آمد به سرم

من جگرپارۀ زهرایم و باید به چه جرم

عوض گل جگر پاره برایش ببرم

بارها تیغ کشیدند پی کشتن من

بارها سیل بلا برد به موج خطرم

دشمن آن لحظه که بر خانۀ من آتش زد

یاد آمد ز غم مادر نیکو سیرَم

دل شب خصم مرا برد به قصر منصور

یاد از بزم یزید آمد و از طشت زرم

«میثم» از تربت بی‌شمع و چراغم پیداست

که چو جد و پدرم از همه مظلوم‌ترم

                                 حاج غلامرضا سازگار



****************




سیدی مدح تو گویم که تو ممدوح خدائی

ششمین حجت حق نجل رسول دو سرائی

صادق الوعدی و مصداق صداقت همه جائی

مخزن علم خدا مشعل انوار هدائی

گوهـر پنج یـم نور و یم شش دُرِ نابی

همدم پنج رسـل همسخن چارکتابی

علم چون سایه به هر عصر به دنبال تو آید

حلم پیش گل لبخند تو آغوش گشاید

روی نادیده‌ات از چشم همه دل برباید

که تواند که تو را غیر خدا مدح نماید؟

مگر از چشمۀ عرفان دهن خویش بشویم

تـا توانـم سخـن از جابـر حیان تو گویم

دانش خلق بوَد قطره‌ای از بحر کمالت

حسن غیب ازلی جلوه‌گر از مهر جمالت

عرشیان یکسره زانو زده در پیش جلالت

ملک و جن و بشر را عطش جام وصالت

همـه گوشنـد کـه گیرنـد تجـلاّ ز کـلامت

همه مشتاق سخن از لب جانبخش هشامت

مؤمن طاق تو بر طاق سپهر است ستاره

بوبصیر تو بصیرت به بشر داده هماره

چشم هارون درت لاله برآرد ز شراره

دو درخشان دُرِ ناب تو هشام است و زراره

مکتب دهر دگر مثل تو استاد ندارد

تـا که شاگرد همانند ابوحمزه بیارد

توئی استاد و اساتید جهان آینه‌دارت

بوده شاگرد در ایراد سخن چار هزارت

تا لب خویش گشائی همه بی صبر و قرارت

باغبانی و نکویان همه گل‌های بهارت

جلوه‌گـر در فلک، علم سـه خورشید منیرت

«شیخ طوسیِ»تو و«مجلسی»و«خواجه نصیر»ت

«شیخ انصاری»یک شاخه گل از باغ کمالت

زهی از «شیخ مفید» تو و آن بحر زلالت

«کافیِ» «شیخ کلینی» است فروغی ز جلالت

«مرتضی» و «رضی» استاد اصولند و رجالت

«ابن طاوس» تو در مکتب توحید درخشد

تـا قیـامت بـه دل و دیـدۀ ما نور ببخشد

نهضت کرب و بلا داد بر از علم کلامت

بلکه اعجاز حسین‌بن‌علی کرد قیامت

جوشش خون امام شهدا داشت پیامت

تا صف حشر ز خون شهدا باد سلامت

تا ابد مشعل توحید تو خاموش نگردد

انقـلاب تـو و جـد تـو فرامـوش نگردد

چه ستم‌ها که ز منصور ستم‌کار کشیدی

جگرت سوخت از آن زخم زبان‌ها که شنیدی

سوختی، دم نزدی، داغ بنی فاطمه دیدی

دل شب، پای پیاده ز پیِ‌ ‌خصم دویدی

ریخت در خانه تو خصم ستمگر به چه جرمی؟

شعلـۀ آتـش و بیـت‌اللهِ اکبـر بـه چه جرمی؟

گریه‌ها عقده شد ای یوسف زهرا به گلویت

دشمنان شرم نکردند نکردند ز رویت

همه دیدند غبار غم و اندوه به مویت

قاتلت تیغ کشید از ره بیداد به سویت

عاقبت دست عدو زهر جفا ریخت به کامت

بضعـۀ پـاک نبــی بـر جگـر پـاره سلامت!

دوست دارم که نهم چهره به خاک حرم تو

سوزم و شمع‌صفت اشک‌فشانم ز غم تو

چه شود ای به فدای تو و لطف و کرم تو

که دم مرگ بوَد بر سر چشمم قدم تو

چه شود ای به دل «میثم» دلسوخته داغت

کـه بسـوزم به سر تربت بی‌شمع و چراغت؟

                         حاج غلامرضا سازگار


**********


همان امام غریبی که شانه اش خم بود

به روی شناه پیرش غم دو عالم بود

میان صحن حسینیه دو چشمانش

همیشه خاطره ظهر یک محرم بود

دل شکسته او را شکسته تر کردند

شبیه مادر مظلومه اش پر از غم بود

اگر تمام ملائک ز گریه می مردند

به پای خانه آتش گرفته اش کم بود

حدیث حرمت او را به زیر پا بردند

اگر آبروی خاندان آدم بود

شتاب مرکب و بند و تعلل پایش

زمینه های زمین خوردنش فراهم بود

مدینه بود شرر بود و خانه ای ساده

چه خوب می شد اگر یک کمی حیا هم بود

امان داشت که عمامه ای به سر گیرد

همان امام غریبی که شانه اش خم بود

                                    علی اکبر لطیفیان


************



لبالب شد ز خون دل اياغ حضرت صادق

 دلم چون لاله مى سوزد ز داغ حضرت صادق

چو در خاك مدينه زائرش منزل كند از جان

 به هرجا اشك مى گيرد سراغ حضرت صادق

در اين شب ها بود روشن مزار بى رواق او

 كه باشد اشك مهدى چلچراغ حضرت صادق

خزان هرگز نمى گردد بهار دانش و بينش

 از آن گل ها كه بشكفته به باغ حضرت صادق

معطر مى كند بوى دل آويزش فضاى جان

 همان گل هاى علم باغ و راغ حضرت صادق

نشسته در عزا موسى بن جعفر با دلى سوزان

 زند آتش به جانش سوز داغ حضرت صادق

ز شعر جانگدازت شعله خيزد «حافظى» زيرا

 شد از خون جگر لبريز اياغ حضرت صادق

 (محسن حافظى)

http://mesgar.persiangig.com/image/madine/baghi1.jpg







ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 59
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 21
  • بازدید امروز : 30
  • باردید دیروز : 23
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 60
  • بازدید ماه : 59
  • بازدید سال : 199
  • بازدید کلی : 2,099